مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19367 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

اهتمام براي مستضعفان
از امور مسلم در مشي پيامبر خدا (ص) و ائمه هدي (ع)، اهتمام ايشان براي مستضعفان است. يعني با آنها بودن، ايستادن در جبهه ايشان، حفظ كرامت آنها، تلاش براي زدودن محروميتهايشان و سير دادن آنها به عزت حقيقيشان. اهتمام براي آنان كه از حقوق واقعي خود محروم شدهاند. اهتمام براي آزاد ساختن آنان از اسارتها و فراهم كردن زمينه صعود. اهتمام براي آنان كه طالب حقند و محروم از حقوق. آنها كه بهترين بندگان خدا هستند. آن مستضعفان صالح وارث زمين شوند و دولتي حق، همه محروميتها را بزدايد. خداوند به آنها عنايت دارد و رسول خدا (ص) و اوصيايش به آنها عطوفت فراوان داشتند. پيامبر اكرم (ص) «رحمة للعالمين» 1 است، رحمت واسعهاي است براي همه، و رحمت خاصهاي است براي مستضعفان صالح. پيامبر اكرم (ص) خود را از آنان ميدانست، بلكه همه پيامبران الهي از مستضعفان بودهاند. خاستگاه آنان از مستضعفان بوده است. به بيان امام امت (ره):

«اسلام براي همه است اسلام از توده پيدا شده است و براي توده كار ميكند. اسلام از طبقه بالا پيدا نشده است. پيغمبر اكرم از همين جمعيت پايين بود. از همين بين جمعيت پا شد و قيام كرد اصحاب او از همين مردم پايين بودند. از اين طبقه سوم بودند . آنها طبقه بالا مخالفين پيغمبر اكرم بودند (پيامبر اكرم) از همين توده پيدا شده است و براي همين جمعيت، همين ملت قيام كرده است، به نفع همين ملت احكام آورده است.» 2

همه پيامبران الهي چنين بودهاند، با مستضعفان، در كنار آنها، براي برپايي عدالت و حق. ورام بن أبي فراس آورده است:

«و كان سليمان بن داود عليهما السلام اذا اصبح تصفح وجوه الاغنياء والاشراف حتي يجيء الي المساكين فيقعد معهم و يقول: مسكين مع المساكين.» 3

سليمان بن داود (ع) صبح كه ميشد در چهره توانگران و اشراف تأمل و جستجو ميكرد تا وقتي كه به مستمندان ميرسيد، با آنها مينشست و ميگفت: مستمندي با مستمندان.

حضرت سليمان (ع) خود را مسكين ميدانست و در جبهه ايشان قرار ميگرفت. پيامبران الهي، همگي چنين بودند و اين گونه بودن را توصيه ميكردند. از امام صادق (ع)نقل شده است كه:

«ان عيسي عليه السلام لما ارادوداع اصحابه جمعهم و امرهم بضعفاء الخلق و نهاهم عن الجبابرة.» 4

چون عيسي (ع) خواست با ياران خود وداع كند، آنان را جمع كرد و (به اهتمام) درباره مردمان ناتوان فرمان داد و از (گرايش و نزديكي به) جباران و گردنكشان پرهيز داد.

مستضعفان موري بحث، كساني هستند كه خوي استكبار، بزرگ بيني، خودبيني، تكبر و برتري جويي ندارند. اين مستضعفان مقابل مستكبرانند. آنان كه دنيا در چشمشان كوچك و حقير است و حق بزرگ و عزيز. امير مؤمنان (ع) آنجا كه ميخواهد ابوذر غفاري (ره) را توصيف كند، با عنوان «مستضعف» توصيف ميكند و ويژگيهاي اين انسان مستضعف و نمونه را بيان ميكند:

در گذشته يك برادر خدايي (و ديني) داشتيم كه توصيفش چنين است): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه ميداد، كوچكي دنيا در نظر او بود. او از تحت حكومت شكمش خارج شده بود. آنچه نمييافت اشتهايش را نداشت و از آنچه مييافت زياد مصرف نميكرد. اكثر اوقات زندگيش ساكت بود. اگر سخن ميگفت بر گويندگان چيره بود و عطش پرسش كنندگان را فرو مينشاند. ضعيف و مستضعف بود. اگر كاري جدي به ميان ميآمد همچون شير بيشه ميخروشيد و مانند مار بياباني به حركت ميآمد. پيش از حضور در محكمه قضاوت دليل اقامه نميكرد، هيچكس را نسبت به كارش - در آنجا كه امكان داشت عذري داشته باشد - قبل از استماع عذرش ملامت نميكرد. از هيچ دردي جز هنگام بهبودي شكايت نميكرد. سخني را ميگفت كه خود انجام ميداد و چيزي كه عمل نميكرد نميگفت. اگر در سخن گفتن مغلوب ميشد، در سكوت، كسي بر او غلبه نمييافت. بر شيندن حريصتر بود تا گفتن. هرگاه دو كار برايش پيش ميآمد ميانديشيد كه كدام به هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت ميورزيد. بر شما باد به داشتن اين اخلاق نيك. از يكديگر در داشتن آنها سبقت گيريد. و اگر قدرت انجام همه آنها را نداريد، بدانيد انجام

كمي ازآن بهتر از ترك بسيار است .5

اينها بهترين بندگان خدا هستند. از رسول حق (ص) نقل شده كه فرمود:

«الا اخبركم بشر عبادالله؟: الفظ المتكبر. الا اخبركم بخير عبادالله؟ الضعيف المستضعف...» 6

آيا شما را از بدترين بندگان خدا آگاه نسازم؟ درشتخوي متكبر آيا شما را از بهترين بندگان خدا آگاه نسازم؟: ناتوان مستضعف.

بنابراين، همه تلاشها بايد براي آنهاباشد، براي بالا كشيد آنها، براي بريدن بندهاي اسارت آنها، براي قطع اسباب مكيدن خون آنها. آنها ملوك اهل بهشتند.

«الا اخبركم عن ملوك اهل الجنة؟: كل ضعيف مستضعف...» 7

آيا شما را از سران و پادشاهان بهشت آگاه نسازم؟ هر ناتوان مستضعف و نيز فرمود: «آيا شما را به اهل بهشت رهنمود نشوم؟: هر ناتوان مستضعف.» 8

انسانهايي چون: سلمان، ابوذر، مقداد، بلال، ... كه بهشت بدانان مشتاق است. 9 پيامبر رحمت، سخت آنان را دوست ميداشت و ميفرمود:

«امرني ربي بحب المساكين المسلمين.» 10

پروردگارم مرا فرمان داده كه مسلمانان بي چيز را دوست بدارم.

اين محبت، محبت الهي به مستضعفان و فقيران و مسكينان است كه در فرستاده او و پيروانش جلوه دارد. از امير مؤمنان (ع) روايت شده است كه پيامبر اكرم (ص) نقل كرد كه خداوند در شب معراج بدو فرمود:

«يا احمد، ان المحبة لله هي المحبة للفقراء و التقرب اليهم، قال: و من الفقراء؟ قال: الذين رضوا بالقليل و صبروا علي الجوع و شكروا علي (لرخاء و لم يشكوا جوعهم ولا ظمأهم و لم يكذبوا بألسنتهم ولم يغضبوا علي ربهم ولم يغتموا علي ما فاتهم و لم يفرحوا بما آتاهم. يا احمد، محبتي محبة الفقراء فاذن الفقراء و قرب مجلسهم منك و ابعد الاغنياء و ابعد مجلسهم عنك فان الفقراء احبائي.»11

اي احمد! دوست داشتن خدا،، دوست داشتن فقيران و نزديك شدن به ايشان است. گفت: آنها چه كساني هستند؟ فرمود:كساني كه به اندك خشنودند و بر گرسنگي شكيبايند و بر زندگي گوارا سپاسگزارند و از گرسنگي و تشنگي شكايت نميكنند و با زبانشان دروغ نميگويند و بر پروردگارشان خشمناك نباشند و بر آنچه از دست دادهاند افسرده خاطر نميشوند و به آنچه به دست آرند شادمان نميباشند اي احمد! دوست داشتن من، دوست داشتن فقيران است. به فقيران و مجلسشان نزديك شو (و آنان را نزديك خود آر) تا تو را به خود نزديك كنم و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو كه فقيران دوستان مناند.

پيامبر رحمت و هدايت، وسيله نزديك شدن به خداوند را دوست داشتن مسكينان و نزديك شدن به ايشان اعلام كرده است .12 رسول خدا (ص) آنان را برادر حقيقي خويش ميدانست و به علي (ع) فرمود:

«يا علي،ان الله تبارك و تعالي وهب لك حب المساكين والمستضعفين في الارض فرضيت بهم اخوانا و رضوابك اماماً...» 13

اي علي، بي گمان خداي متعال دوستي مسكينان و مستضعفان زمين را به تو بخشيده است پس تو آنان را به برادري گزيدي و آنان تو را به پيشوايي...

علي (ع) به حق پيشواي مستحقان محروم است و محبوب همه مستضعفان و محرومان تاريخ. ابن ابي الحديد معتزلي در بيان سبب محبوبيت علي (ع) و عشق مردمان بدو مينويسد: «خدا ابو جعفر حسني نقيب را رحمت كند كه هيچ عالم فاضلي نميتوانست منكر علوم و فضل او شود و سخن بسيار است. يك بار به او گفتم: سبب آنكه مردمان علي بن ابي طالب (ع) را دوست دارند و دلباخته او هستند و در راه دوستي او خود را به كشتن ميدهند چيست؟ و در پاسخ اين پرسش، سخن از شجاعت و علم و فصاحت و ديگر ويژگيهايي كه خداوند بخش فراوان و پاك و پاكيزه آن را به وي روزي كرده است، به ميان نياور. پس (ابو جعفر نقيب) خندهاي كرد و گفت: چه پيماني ميبندي و چقدر سخت ميگيري! سپس گفت: ابتدا مقدمهاي لازم است دانسه شود و آن اين است كه بيشتر مردمان ستمديدگان دست روزگارند و نيز شكي نيست كه بيشتر مستحقان، محرومند. چه بسيار عالمي كه تهيدست و بي بهره از دنيا و ناداني در نهايت توانگري و گشاده روزي ديده ميشود. چه بسيار مشاهده ميگردد كه دلير رزمنده جنگ آزمودهاي كه از پايداري او در نبرد سودها به مردمان رسيده است، آن قدر تأمين نيست كه نيازهاي اوليه خود را برپا دار

د ولي ترسو بزدل گريزان از كارزاري كه از سايه خود ميرمد، مالك بخش بزرگي از دنيا و دارنده سهم فراوني از مال و روزي است چه بسيارخردمند استوار تدبير و روشن ضميري كه در تنگدستي به سر ميبرد، خود شاهد آن است كه ثروت و خوشي بر احمق مسخرهاي ميبارد و روزگار پستان پر شير خود را در دهان او گذارده است. چه بسيارند دينداران واقعي كه به بهترين وجه خدا را عبادت ميكنند و اهل اخلاص و توحيدند اما از دنيا بي بهره و كم روزياند و به چشم خود ميبينند كه فردي يهودي يا نصراني و يا زنديق داراي ثروت فراوان و حال خوش است. حتي در بيشتر اوقات همين طبقات مستحق و شايسته نيازمند طبقاتي هستند كه به هيچ وجه استحقاق و شايستگي آنچه واجد هستند را ندارند. تا آنجا كه نياز و ضرورت (زندگي) اين افراد شايسته را خواه براي دفع ضرر يا براي طلب منفعت، دچار ذلت و كرنش در برابر آن ناشايستگان ميكند. ما به چشم خويش ميبينيم كه درودگري چيره دست يا بنايي استاد يا نقاشي بي همتا يا صورتگير شيرين كار در نهايت تنگدستي و بدبختي و بيچارگي به سر ميبرد اما افراد ديگري از همان طبقه كه به پاي آن استادكاران نميرسند و آن تواناييها را ندارند،

بسيار فراخ روزي اند و كسب و كارشان رونق فراوان دارد و روزگارشان به خوشي و گشادگي ميگذرد. آري، حال و روز افراد شايسته و با استعداد چنين است اما حال كساني كه از طبقه برجسته و داراي فضيلت نيستند، يعني توده مردم نيز آشكار است و آنها هم از كينه ورزي نسبت به دنيا و نكوهش آن و خشم ناشي از حسادتي كه بر همگنان و همسايگان خود ميورزند بري نيستند و مشاهده نميشود كه هيچيك از آنها به آنچه دارد قانع و از زندگي خود خشنود باشد، بلكه او هم پيوسته زيادتر از آنچه دارد ميطلبد و وضعي برتر از آنچه در آن هست را ميجويد.

سپس (ابوجعفر نقيب) فرمود: اكنون كه اين مقدمه را دانستي ، بدان كه معلوم و مسلم است كه علي (ع) ، نه تنها مستحقي محروم بود، بلكه او سرور مستحقان محروم و آقا و بزرگ ايشان بود «فمعلوم ان عليا عليه السلام كان مستحقا محروماً ، بل هو امير المستحقين المحرومين و سيدهم و كبيرهم). و نيز معلوم و مسلم است كه آنان كه مورد ستم قرار مي گيرند و دچار اهانت و ستمديدگي مي شوند هوادار يكديگر مي شوند و پشت به پشت هم مي دهند و همگي چون يد واحده در برابر توانگران و دنيا دوستاني كه جهان را در دست دارند و بر آن چنگ انداختهاند و به خواستههاي خود رسيدهاند، قد علم مي كنند و همدست مي شوند؛ زيرا همگي اين مستحقان محروم، همچنان كه در آنچه جانشان را به درد آورده و ناخشنودشان ساخته و نيش گزندش به دردشان آورده است شريكند، در غيرت و حميت و زير بار ستم نرفتن و خشم گرفتن نسبت به كساني كه بر آنان چيره گشته و برتري مي جويند و به منافع و مزايايي دست مي يابند (كه حق اين مستحقان محروم است ) ولي آنها بدان نمي رسند، نيز شريك و همدست و همداستانند. پس هنگامي كه اينها - يعني اين گروه محروم - كه همگي از نظر منزلت و رتبه اجتماعي برا

برند، به خاطر هم تعصب مي ورزند و از هم پشتيباني ميكنند، چه تصور مي كني در احساس و پيوند آنها نسبت به كسي كه از جمله آنان است و انساني است گرانقدر و والامرتبه و جامع همه شرافتهاي انساني؟ انساني كه گردآورنده همه فضيلتها و در بردارنده همه ويژگيها و ستودگيها باشد و با وجود اين محروم و محدود بماند و دنيا همه تلخيها خود را به او چشاند و پيوسته آزار و ناملايمات كام او را به شرنگ ناكامي ناگوار سازد و از روزگار جز رنج و آزار و سختي نبيند و آنان كه فرو دست اويند، فرا دست او شوند و فرومايگان وناكسان كه هيچكس آنان را به چيزي نميشمرد و دل كسي به حكمراني آنها راه نميداد و تصور آن را نيز نمي كرد در كار حكومت و فرمانروايي درآيند و فرمانشان بر او و فرزندان و خاندان و خويشانش روا شود و در نهايت نيز اين ابر مرد در محراب عبادت خويش به شهادت رسد و فرزندانش پس از

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.